یزدفردا :به نقل از کلمه "ضرورت بازگشت به گفتمان انقلاب اسلامی به نظر من به گفتمان انقلاب کم توجهی شده است. این گفتمان برآمده از تلاش 200 ساله یک ملت است که در ادبیات و تاریخ دو قرن گذشته این سرزمین ریشه دارد و این گفتمان را نباید دست کم گرفت بنابراین باید توجه داشت نقدی که امروز نسبت به آن دوره می شود نقد یک گفتمان 200 ساله است و از این زاویه اگر نقدها را از جنبه جناحی فراتر ببریم اثرات بهتری می گیریم

مهندس میر حسین موسوی امروز در دیداری که به درخواست تعدادی از فعالین جنبش دانشجویی صورت گرفت در مورد برخی مسایل جاری کشور سخنرانی کرد. نخست وزیر دوران دفاع مقدس با اشاره به سی امین سالگرد انقلاب اسلامی و ایام الله 22 بهمن اظهار داشت: این طبیعی است که ملت به این مساله حساسیت داشته باشد که در این 30 سال چه کارهایی صورت گرفته است؟ میرحسین موسوی با بیان این که سنگینی فضای بدبینی و باعث می شود جنبه های مثبت انقلاب اسلامی مخدوش شود تاکید کرد: لازم است در کنار نقدهای مشفقانه ای که نسبت به وضع موجود داریم روحیه خوش بینی را نیز حفظ کنیم، البته نه خیال پردازانه بلکه واقعی.

نخست وزیر دوران دفاع مقدس با اشاره به جمع جوان دانشجوگفت: خیلی از دوستانی که در این جمع هستند اوایل انقلاب را تجربه نکرده اند. اما مهمتر آن است که قبل از انقلاب را هم ندیده اند.اگر فضای قبل از انقلاب را باز کنیم خواهیم دید قدمی که به خاطر انقلاب برداشته شده ، آن چنان تاثیرگذار و اثرات آن دراز مدت است که جایی برای نا امیدی نمی گذارد. مهمترین عامل این امید به تغییر فضای فساد و خفقان و خو گرفتن مردم به استبداد دوران قبل از انقلاب برمی گردد.

وی افزود: قبل از انقلاب سرها رو به زمین خم بود و کسی جرات نگاه به چشمان دیگری نداشت. ما ملتی بودیم که به دلیل سلسله های طولانی سلاطین و رژیم های شاهنشاهی به استبداد خو گرفته بودیم. در دوره قاجار و پهلوی وابستگی هم به این مصائب اضافه شد. وقتی انقلاب پیروز شد حدود 60 هزار مستشار خارجی در ایران بودند و در مهمترین سازمان های کشور حضور داشتند و جهت می دادند. ارتش ، نیروی هوایی ، سیستم اداری ، صنعت و تمام اقتصاد ایران به نوعی در دسترس این افراد بود. حتی سیاست خارجی ما متاثر از قدرت های جهان بود. ظاهرا در خلیج فارس قدرت نمایی می کردیم اما در جهت اهداف قدرت ها بود. ممکن است تصور کنیم رژیم شاهنشاهی فروپاشید و مسئله تمام شد، اما مسئله مهمتر از اینها بود چرا که مشروعیت نظام شاهنشاهی از طریق علایم زبانی، نمادها، ادبیات و فرهنگ عمومی در طول تاریخ این سرزمین بازتولید می شد.

مهندس موسوی تاکید کرد: نکته مهم آن است که انقلاب تقریبا تمام این نهاد ها و علائم و نشانه های طاغوت را عوض کرد به نحوی که امکان بازگشت و باز تولید مشروعیت رژیم قبل وجود نداشت. علیرغم فعالیت هایی که در سطح جهان علیه انقلاب انجام شد مانند کودتا، فشارها، ظهورگروه های تخریبی و بعد هم جنگ تحمیلی و مشکلات اقتصادی با این حال امکان بازگشت به آن فضا از بین رفت و این خود یکی از بزرگترین فرصت هایی است که در اختیار ملت ما گذاشته شد.

وی یادآور شد : این پرسش که آیا ما از این فرصت خوب استفاده کردیم یا نه؟ محل نقد و بررسی است اما مشکلاتی که ممکن است ما را احاطه کرده باشد نباید مانع دیدن دستاوردهای کلان انقلاب شود.

وی مطرح شدن اسلام را به عنوان راه حلی برای برطرف کردن مشکلات ملی عنوان کرد و گفت: دلیل بقای انقلاب اسلامی در ایران این بود که عملا حل برخی مسائل ریشه ای جز از راه اسلام امکان‌پذیر نبود. کشور همه راه ها را بعد از جنگ با روسیه ، دوران مشروطه ، دوره رضاخان و محمدرضا پهلوی رفته بود و آخرین راه تحول در کشور برگشت به اسلام بود. در اینجا اسلام نه تنهاهدفی توحیدی و اعتقادی بلکه به عنوان راه حل مسائل ملی ما نیز مطرح است. هر راه حلی غیر از اسلام دردورنمای برگشت به دیکتاتوری ، وابستگی ، تفرقه در بین ملت ، تجزیه قومی و مانند اینها قابل تصور است. پس باید توجه داشت که با توجه به نقدهای مشفقانه ای که مطرح است به جنبه های مثبت هم نگاه کنیم و امیدوار باشیم.

آخرین نخست وزیر ایران با اشاره به نقش مردم در اوایل انقلاب گفت: به نظر من به گفتمان انقلاب کم توجهی شده است. این گفتمان برآمده از تلاش 200 ساله یک ملت است که در ادبیات و تاریخ دو قرن گذشته این سرزمین ریشه دارد و این گفتمان را نباید دست کم گرفت بنابراین باید توجه داشت نقدی که امروز نسبت به آن دوره می شود نقد یک گفتمان 200 ساله است و از این زاویه اگر نقدها را از جنبه جناحی فراتر ببریم اثرات بهتری می گیریم.

نخست وزیر دوران دفاع مقدس درباره نقدهایی که به دولت وقت می شود، گفت: یکی از بحث هایی که در مورد آن دولت مطرح می شود مسئله «دولت سالاری» است که اگر این نقد را بپذیریم باید بگوییم انقلاب اسلامی و حتی خود امام(ره) هم دولت سالار بوده است در حالیکه اصلا اینگونه نبود بلکه باید شرایط آن گفتمان را در نظر گرفت ضمن اینکه فهم شرایط جنگ و اهدافی که مردم به خاطر آن انقلاب کردند به ما کمک می کند تا آن فضا را درک کرده و نقد منصفانه ای نسبت به آن دوران داشته باشیم.

میرحسین موسوی با طرح اشتباه گرفتن دو زمان با هم تصریح کرد: شرایط جنگ قطعا با شرایط غیر جنگ متفاوت است و خیلی ابتدایی است که فکر کنیم که هرچه در زمان جنگ به کار گرفته می شد در شرایط غیر جنگ هم می تواند به کار گرفته شود .

وی خاطرنشان ساخت: ما به واکاوی دهه اول انقلاب ، شناخت موفقیت ها و ضعف های انقلاب ، استفاده از پتانسیل دهه اول و نیروهایی که در آن فضا قرار داشتند، نیاز داریم.

مهندس موسوی یادآور شد: فضای امروز کشور نیز فضای عقیمی نیست و نیروی جوانی دارد که جهان را بهتر می شناسد و درک قوی نسبت به مسائل داردو نمی توان این دو نسل را با هم جایگزین کرد بلکه باید مکمل هم و در کنار هم باشند. در واقع همانطور که نیروی مدیریت کشور می تواند رو به سمت تحول و نزدیک به نسل معاصر باشد در عین حال نظام نباید تجربیات گذشته خود را از یاد ببردو باید تمهیدی بیاندیشد تا از سرمایه های انقلاب هم استفاده کند.حذف یکپارچه مدیریتی که تجربه سنگینی را از سر گذرانده جبران ناپذیر است البته نشاندن نسل جدید در کنار نسل قدیم و وارد نمودن آنها به صورت تدریجی کار درست و عاقلانه ی است که در همه سطوح چه در مسائل سیاسی و چه در مسائل اقتصادی می توان لحاظ کرد.

مهندس میرحسین موسوی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به طرح تحول اقتصادی، گفت:ما برای هر طرح کلان و مهمی که بخواهد در مملکت تحول ایجاد کند باید برنامه داشته باشیم. چراکه فقط یک بار برای این کارها فرصت داریم و باید برای طرح هایی که آثار و مشکلاتی برای اقشار ضعیف دارد از نیروی کارشناسی کشور استفاده شود.

وی تصریح کرد:لایحه تحول اقتصادی که به مجلس تقدیم شده، بسیار وسیع تر از سیاست تعدیلی است که بعد از جنگ مطرح شد و چنانکه دیدیم آثار و عواقبی داشت. برای همین با توجه به آن تجربه باید نسبت به این موضوع مراقبت بیشتر و حساسیت بیشتری به خرج داده می شد. در این مورد هرچه دایره استفاده از نظرات کارشناسان و افراد دلسوز وسیع تر باشد، نتایج بهتری به دست می آید. نباید با تخصیص منابع کمیاب به طرح هایی که به صورت دراز مدت در کشور اثر گذارند، برای کسب محبوبیت یا رضایت آنی استفاده شود. یکی از دلایل اصلی رشد فساد به کارگیری منابع کمیاب در خدمت اهداف کوتاه مدت و روزمره است. هرچقدر منابع کمیاب در خدمت اهداف راهبردی تری قرار گیرد نتایج بهتری حاصل می شود. این، خود، فساد را کم می کند. فساد را با شناسایی دو سه فاسد و مچ گیری ازآنها نمی توان از بین برد بلکه باید زمینه های جرم خیزی و فساد محو شود اگر زمینه ها وسیع باشد، مبارزه با افراد فاسد اثرگذار نخواهد بود و شاید هم شیوع فساد را بیشتر کند. یعنی به مردم تلقین کند که همه جا را فساد گرفته و کاری نمی توان کرد.

مهندس موسوی افزود: مسئله اصلی نفس اجرا شدن این لایحه است که به نظرمن با اصل 43و 44 قانون اساسی، و با نقشی که درحکومت اسلامی برای خدمت به قشرهای مختلف مردم تعیین شده است و با گفته ها و شنیده های حضرت امام(ره) و رهبری سازگاری ندارد.

وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به خطوط راهنمای کشور در زمینه سیاست خارجی از اعتقادات ، ایدئولوژی و تجربیات تاریخی چند صد ساله کشور به عنوان اصول سیاست خارجی یاد و در عین حال تاکید کرد: ما باید نگاه واقع گرایانه نسبت به جهان داشته باشیم. در دید واقع گرایانه، ما دچار توهم نمی شویم، حد آرمان ها را می شناسیم و در حدی که می توان آنها را به کار گرفت، منافع ملی و حیاتی خودمان را تعریف می کنیم. آن چیزی که امروز واقعا نیازمندیم این است که با تکیه بر اصولی که از قانون اساسی و خط امام(ره) بر می آید نگاه واقع گرایانه نسبت به جهان داشته باشیم و بر اساس آن مسائل خودمان را پیش ببریم نه اینکه آرزو ها را به جای واقعیت های بیرونی بگذاریم. گرچه این آرزو در جای خود می تواند به ما انگیزه حرکت دهد.

نخست وزیر دوران دفاع مقدس تاکید کرد:البته در مسائل جهانی چانه زنی اهمیت دارد. اما کسی می تواند چانه زنی کند که قدرت داشته باشد و برای همین باید قدرت منطقه ای کشور را در جهان اسلام و در سطح جهان بالاتر ببریم. قاعدتا بخشی از آن از طریق نیروی نظامی است و بخشی نیز از طریق پیشرفت های اقتصادی و سیاسی و تکنولوژیک.البته باید توجه داشت که بخشی از این قدرت از طریق یافتن دوستان و متحدان مناسب در سطح جهان تحقق می پذیرد و این محل سوال است که ما چرا نمی توانیم در سطح منطقه و جهان اسلام جز اندکی دوستان دائم داشته باشیم که بتوانیم با دست پر با رقبا و کسانی که با ما وضعیت خصمانه ای دارند روبرو شویم. پایبندی به اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی نباید با ماجراجویی و حادثه جویی در سطح جهان مخلوط شود. این دو موضوع با یکدیگر تفاوت دارد. پایبندی به این اصول با ایجاد حادثه های غیر لازم واقعا سازگاری ندارد. اگر تمام این موارد را کنار هم قرار دهیم آنوقت به دستمان می آید که از چه چیزی دفاع کنیم؟ با چه کسی متحد شویم؟ دنبال چه هدفی باشیم و پیش برویم؟ بله، به اعتماد سازی در جهان احتیاج داریم.اما این اعتماد سازی باید با دستان پر صورت گیرد و باید دقت شود که سیاست های خارجی ما در خدمت منافع ملی مان باشد و صرفا برای مصرف سیاست های روزانه داخلی نباشد

مهندس موسوي با يادآوري مجدد اين مساله که یکی از مولفه هاي موثر در سياست خارجي پیشرفتهای تکنولوژیک است تاکيد کرد: مشکلاتی که در زمینه سیاست خارجی، ناشی از عوامل گوناگون، پیدا می کنیم، نباید به پيشرفت تکنولوژيک ما لطمه بزند. ما نبايد از یاد ببریم که در دنیای معاصر مجبور هستیم خودمان را از هرجهت، چه از نظر اقتصادی، تکنولوژیک، و ... قوی کنیم. در اين زمينه رقابت شديدي در جهان معاصر وجود دارد.

ميرحسين موسوي تغییر دولت ها در برقراري روابط کشورها با جهان را بسيار کم اثر دانست و با اشاره به استراتژي امنيت ملي کشورهاي مختلف در اين زمينه، گفت:‌ این خودش یک نوع واقع بینی است که ما وقتی مثلا با کشوری مثل امریکا روبرو می شویم، فکر نکنیم با تغییررییس جمهور در منافع ملی آنها تغییری ایجاد می شود یا دچاردگرگونی می شوند. البته تصور اینکه این نوع تغییرات هیچ نوع تاثیری ندارد هم نابجاست. وي لزوم اتخاذ سياست‌هاي محتاطانه در برخورد با کشورهای بزرگ و تعهد برای حفظ و صیانت از منافع ملي را شاه کليد برقراري ارتباط با ديگر کشورها دانست و گفت: ‌اگر در سيستم مديريت کشوري تغییراتي ایجاد شد و یا زمینه ای براي تغيير به وجود آمد یا حتی ادعای تغییری شد، بايد بتوانیم از این موضوع نهایت استفاده را ببریم. در موقعیت هایی که شرایط عوض شده است دچار تعصب های دیرینه بودن یا یک حرف را تکرار کردن می تواند بسیار خسارت بار باشد.

آخرين نخست وزير جمهوري اسلامي در بخش ديگري از سخنان خود بسیاری از رفتارهایی که خلاف شئون فرهنگی و کرامت و آزادی انسان ها ست را ناشی از جبر نان و فقر در جامعه دانست و گفت: فقر و مشکلات فرهنگي قرین يکديگرند و اصولا توسعه سیاسی در جامعه ما منفک از توسعه اقتصادی و بالابردن سطح زندگی افراد مستضعف نيست. وي مشکلات جامعه در سير زندگي روزمره نظير کاهش سطح درآمد يا افزايش تورم، بالارفتن هزينه هاي درمان، مشکلات مسکن و سطح پايين حقوق در کشور را نافي توسعه آزادی و توسعه سیاسی دانست و گفت: خدای نکرده اگر کارد به استخوان اقشار مستضعف برسد ممکن است زمینه برای استفاده از راه حل های خشن فراهم شود. لازم است توسعه اقتصادي و توسعه سياسي در کنار يکديگر مطرح شود و این همان چیزی است که ما به آن اعتقاد داشته ایم.

وي تاکيد کرد : مساله عدالت و مساله آزادی را باید توامان با يکدیگر دید و با يکدیگر دنبال کرد و اصولا اين‌ها را باید از يکدیگر جدایی ناپذیر تلقی نمود. ميرحسين موسوي قشرهای مستضعفی که اکثریت جامعه را تشکیل می دهند از مهمترين حاميان انقلاب و حافظان نظام دانست و گفت: اگر قشرهای متوسط و پایین جامعه لمس کنند و اين موضوع برایشان جا بيافتد که حکومت متوجه منافع آنهاست، و اين اقشار احساس کنند حق و حقوق آنها پایمال نمي‌شود و احساس کنند که حقوقشان احیا مي‌شود، آن قشر مهمترین مدافع انقلاب خواهند بود و خودشان مهمترین مدافع آزادی ها خواهند شد.

وي توزيع صدقه و منت گذاشتن بر سر مردم را راهی اشتباه در اين زمينه دانست و گفت: صرف اينکه عده اي ثروتمند بشوند منجر به دفاع از انقلاب و نظام نخواهد شد اما همین که اقشار کم درآمد احساس کنند نظام، صادقانه در جهت منافع آنها حرکت می کند، باعث بسیج نیروها در پشت سر انقلاب می شود و معجزاتی از این بسیج شدن مردم می توانیم ببینیم که قابل قیاس با هیچ چیز دیگری نیست.

وی به بیان خاطره ای در این زمینه پرداخت و گفت: در طول زمان دفاع مقدس که مردم به جبهه ها کمک می کردند. حسابی داده شده بود که مردم به آن پول واریز می نمودند. همچنین خانواده ها، بخصوص اقشار مستضعف برای مثال در دهات و شهرستانها، طلاهای خود را به جبهه ها هدیه می دادند. گزارش این موضوع به صورت روزانه به من می رسید. یک روز گفتند که می خواهیم طلاها را درتابلوهایی به نمایش بگذاریم که وزرا، مسئولین و سایر اقشار مردم با دیدن آن روحیه پیدا کنند. چندین صفحه بزرگ مخصوص این کار تهیه شد که بخشی از آن را هم به دولت آوردند. بنده متذکر این موضوع شدم و بقیه دوستان هم توجه ویژه ای نمودند. در تمام اشیایی که مردم هدیه داده بودند نمی توانستید یک گردنبند قیمتی پیدا کنید. همه آنها از طلاهای ارزان قیمتی بود که مثلا معلوم بود از گوش بچه خود باز کرده اند یا از گردن خود در آورده اند یا مثلا تمام دارایی فرد بوده است که هدیه کرده به جنگ که من این را بارها گفتم. نکته مهم این بود که این طلاها ارزش مادی زیادی در مقابل هزینه های جنگ نداشت. تدارکی دیده شد که این اشیا را نگاه دارند که اگر موزه جنگی برپا شد نمایش داده شود که مردم ببینند. من یقین دارم خانواده هایی که این طلاها را داده بودند فرزندشان هم در جنگ حضور داشته است. یعنی این آخرین چیزهایی بوده که می توانستند بدهند.

وی رویکرد به اقشار مستضعف را بزرگترین سرمایه برای توسعه کشور دانست و در پایان خاطر نشان ساخت: قصد بنده در این دوره این بود که به دلیل ورود به دهه چهارم انقلاب درباره دهه اول به صحبت بپردازم، بلکه موثر واقع شود و باید همه دعا کنیم بتوانیم وظیفه خود را در حد توان به انجام رسانیم.

گفتنی است پیش از سخنان مهندس موسوی، تعدادی از نمایندگان دانشجویان به طرح دیدگاه های خود پرداختند.




خلاصه سخنرانی:

اگر فضای قبل از انقلاب را باز کنیم خواهیم دید قدمی که به خاطر انقلاب برداشته شده ، آن چنان تاثیرگذار و اثرات آن دراز مدت است که جایی برای نا امیدی نمی گذارد.
ما ملتی بودیم که به دلیل سلسله های طولانی سلاطین و رژیم های شاهنشاهی به استبداد خو گرفته بودیم.
شرایط جنگ قطعا با شرایط غیر جنگ متفاوت است و خیلی ابتدایی است که فکر کنیم هرچه در زمان جنگ به کار گرفته می شد در شرایط غیر جنگ هم می تواند به کار گرفته شود.
در واقع همانطور که نیروی مدیریت کشور می تواند رو به سمت تحول و نزدیک به نسل معاصر باشد در عین حال نظام نباید تجربیات گذشته خود را از یاد ببرد و باید تمهیدی اندیشید تا از سرمایه های انقلاب هم استفاده کند.
حذف یکپارچه مدیریتی که تجربه سنگینی را از سر گذرانده جبران ناپذیر است البته نشاندن نسل جدید در کنار نسل قدیم و وارد نمودن آنها به صورت تدریجی کار درست و عاقلانه ی است که در همه سطوح چه در مسائل سیاسی و چه در مسائل اقتصادی می توان لحاظ کرد.
نباید با تخصیص منابع کمیاب به طرح هایی که به صورت دراز مدت در کشور اثر گذارند، برای کسب محبوبیت یا رضایت آنی استفاده شود. هرچقدر منابع کمیاب در خدمت اهداف راهبردی تری قرار گیرد نتایج بهتری حاصل می شود.
مسئله اصلی نفس اجرا شدن لایحه تحول اقتصادی است که به نظرمن با اصل 43و 44 ، با نقشی که درحکومت اسلامی برای خدمت به قشرهای مختلف مردم تعیین شده ، با گفته ها و شنیده های حضرت امام و رهبری سازگاری ندارد.
ما باید یک نوع واقع گرایی نسبت به جهان داشته باشیم. در دید واقع گرایانه، ما دچار توهم نمی شویم، حد آرمان ها را می شناسیم و در حدی که می توان آنها را به کار گرفت، منافع ملی و حیاتی خودمان را تعریف می کنیم.
باید توجه داشت که به دست آوردن قدرت از طریق یافتن دوستان و متحدان مناسب در سطح جهان تحقق می پذیرد و این محل سوال است که ما چرا نمی توانیم در سطح منطقه و جهان اسلام جز اندکی دوستان دائم کسی را داشته باشیم که بتوانیم با دست پر با رقبا و کسانی که با ما وضعیت خصمانه ای دارند روبرو شویم.
لزوم اتخاذ سياست‌هاي محتاطانه در برخورد با کشورها و تعهد در شناخت منافع ملي شاه کليد برقراري ارتباط با ديگر کشورها است.
خدای نکرده اگر کارد به استخوان اقشار مستضعف برسد ممکن است زمینه برای استفاده از راه حل های خشن فراهم شود
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا